نگاهی به ابعاد و کارکردهای تربیتیِ هنر

نویسندگان: غلامحسین کرمی، محسن عابدی (دانشگاه شیراز)

رابطه هنر و تربیت دیرینه است. هرگاه پیام‌های آموزشی با جاذبه‌های هنری همراه شوند، اثرگذاری‌شان چندبرابر می‌شود. فرض اصلی این نوشتار: هنر، نقشی ماندگار در پرورش ابعاد مختلف شخصیت دارد و تحقق آن، نیازمند تربیت هنری است.

تربیت هنری یعنی آموزشِ حواس، رشدِ تجربه‌های حسی و لمسی، حساسیتِ دیداری، آفرینش و فهمِ اشکال نمادین، و نقد هنرمندانه. هنرها امکان بصیرت، درون‌بینی، تعالی روحی، ذوق زیبایی‌شناختی و شناخت محیط را فراهم می‌کنند و بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی اجتماعی‌اند. هدف، فعالیت در فضایی است که کودکان آزادانه تخیل و اندیشه کنند، حواسشان تقویت شود و استعدادها و خلاقیت‌هایشان شکوفا گردد.

نقش‌های هنر در تعلیم‌وتربیت:

  1. تفریح و سرگرمی
  2. ایجاد شناخت و رشد شخصیت
  3. تربیت معنوی و رشد فضایل اخلاقی
  4. رشد احساسات و عواطف
  5. رشد خلاقیت و آفرینش‌گری
  6. الگوسازی و ارتباطات اجتماعی
  7. شکل‌گیری هویت فرهنگی

هنر، زبانِ غیرمستقیمِ بیانِ حقیقت‌های روزمره است و با اتکا به تخیل، به درکی عمیق و جهت‌گیری‌های سازنده در زندگی مدد می‌رساند. ازاین‌رو متولیان آموزش باید این واسطه ارزشمند را در نظام‌های رسمی و غیررسمی به‌کار گیرند.